خدا می بیند...God sees
جوانا! رهِ طاعت امروز گير×كه فردا نيايد جواني زپير
قالب وبلاگ

قسمتی از ترجمه ی  دعاى حضرت امام حسين عليه السلام در روز عرفه:

ستايش خاص خدايى است كه ... مهربان نسبت به هر نالان... و او است كه دعاها را شنواست و گرفتاريها را برطرف كند و درجات را بالا برد... معبودى جز او نيست و چيزى با او برابرى نكند و چيزى همانندش نيست و او شنوا است و بينا و دقيق و آگاه و او بر هرچيز توانا است خدايا من بسوى تو اشتياق دارم و به پروردگارى تو گواهى دهم اقرار دارم به اينكه تو پروردگار منى و بسوى تو است بازگشت من آغاز كردى وجود مرا به رحمت خود پيش از آنكه باشم چيز قابل ذكرى و مرا از خاك آفريدى آنگاه در ميان صلبها جايم دادى و ايمنم ساختى از حوادث زمانه و تغييرات روزگار و سالها و همچنان همواره از صلبى به رحمى كوچ كردم در ايام قديم و گذشته و قرنهاى پيشين و از روى مهر و راءفتى كه به من داشتى و احسانت نسبت به من مرا به جهان نياوردى در دوران حكومت پيشوايان كفر آنان كه پيمان تو را شكستند و فرستادگانت را تكذيب كردند ولى در زمانى مرا بدنيا آوردى كه پيش از آن در علمت گذشته بود از هدايتى كه اسبابش را برايم مهيا فرمودى و در آن مرا نشو و نما دادى و پيش از اين نيز به من مهر ورزيدى بوسيله رفتار نيكويت و نعمتهاى شايانت كه پديد آوردى خلقتم را از منى ريخته شده و جايم دادى در سه پرده تاريكى (مشيمه و رحم و شكم ) ميان گوشت و خون و پوست و گواهم نساختى در خلقتم و واگذار نكردى به من چيزى از كار خودم را سپس بيرونم آوردى بدانچه در علمت گذشته بود از هدايتم بسوى دنيا خلقتى تمام و درست و در حال طفوليت و خردسالى در گهواره محافظتم كردى و روزيم دادى از غذاها شيرى گوارا و دل پرستاران را بر من مهربان كردى و عهده دار پرستاريم كردى مادران مهربان را و از آسيب جنيان نگهداريم كردى و از زيادى و نقصان سالمم داشتى پس برترى تو اى مهربان و اى بخشاينده تا آنگاه كه لب به سخن گشودم و تمام كردى بر من نعمتهاى شايانت را و پرورشم دادى هرساله زيادتر از سال پيش تا آنگاه كه خلقتم كامل شد و تاب و توانم به حد اعتدال رسيد واجب كردى بر من حجت خود را بدين ترتيب كه معرفت خود را به من الهام فرمودى و بوسيله عجايب حكمتت به هراسم انداختى و بيدارم كردى بدانچه آفريدى در آسمان و زمينت از پديده هاى آفرينشت و آگاهم كردى به سپاسگزارى و ذكر خودت و اطاعت و عبادتت را بر من واجب كردى و آنچه رسولانت آورده بودند به من فهماندى و پذيرفتن موجبات خوشنوديت را برايم آسان كردى و در تمام اينها به يارى و لطف خود بر من منت نهادى سپس به اينكه مرا از بهترين خاكها آفريدى راضى نشدى اى معبود من كه تنها از نعمتى برخوردار شوم و از ديگرى منع گردم بلكه روزيم دادى از انواع (نعمتهاى ) زندگى و اقسام لوازم كامرانى و اين بواسطه آن نعمت بخشى بزرگ و بزرگترت بود بر من و آن احسان ديرينه ات بود نسبت به من تا اينكه تمام نعمتها را بر من كامل كردى و تمام رنجها و بلاها را از من دور ساختى باز هم نادانى و دليرى من بر من جلوگيرت نشد از اينكه راهنماييم كردى بدانچه مرا به تو نزديك كند و موفقم داشتى بدانچه مرا به درگاهت مقرب سازد كه اگر بخوانمت پاسخم دهى و اگر بخواهم از تو به من عطا كنى و اگر اطاعتت كنم قدردانى كنى و اگر سپاسگزاريت كنم بر من بيفزايى و همه اينها براى كامل ساختن نعمتهاى تو است بر من و احسانى است كه نسبت به من دارى پس منزهى تو ... .

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت

برچسب‌ها:

 

تهمت توطئه به امام جواد عليه السلام
قـطـب راونـدى روايـت كـرده كـه مـعتصم جماعتى از وزراء خود را طلبيد و گفت كه در حـق محمّد تقى عليه السلام شـهـادت دروغ دهـيـد و بنويسيد كه او اراده  كرده خروج كند . پس معتصم آن حضرت را طلبيد و گفت : تو اراده ي خروج كردى بر من ، فرمود: به خدا قسم كـه مـن چيزى از اين امر به جا نياوردم ، گفت كه فلان و فلان بر اين كار تـو شهادت مى دهند ، سپـس ايـشان را حاضر كردند گفتند: بله اين نامه هاى تو است كه در اين بـاب نوشته اى ، مـا آنها را از بعض غلامان تو گـرفـته ايم. راوى گفت كه حضرت در صـفـحـه ي ايـوان نشسته بود پـس به سوى آسمان سر بلند كرد و گفت : خداوندا ! اگر اينها دروغ مى گـويـنـد بر من بگير ايشان را ، راوى گفت كه نظر كرديم به آن صفحه ديديم كه سخت بـه جـنـبـش و اضـطـراب درآمـده ، مـى رود و مى آيد و هركس ‍ كه از جاى خود بر مى خيزد مى افـتـد ، مـعـتـصـم گفت : يابن رسول اللّه ! من از آنچه گفتم توبه كردم  ، دعا كن كه خدا اين جـنـبـش را سـاكـن كـند ، گفت : خداوندا ! ساكن گردان اين جنبش را، همانا تو مى دانى كه اين جماعت دشمنان تو و دشمنان من اند. پس ساكن شد .
شيخ عباس قمي رحمة الله عليه ، منتهي الامال، باب يازدهم،فصل سوم ، ص617

www.javani.loxblog.com

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت

برچسب‌ها:
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

تقدیم به همه ی جوانانی که تصمیم دارند بهار عشق را در بهار عمر آغاز کنند و آن را به دست خزان پيري نسپارند و بهار عمر را در بهار عشق به خداوند در هم تنيده و در اين بهارِ بهاري،مرواريد وصال را در كلبه ي قلب خود محفوظ نگه دارند. تو قدر خرمي نوبهار عمر بدان****خزان گلشن ما را دگر بهاري نيست
نويسندگان
آخرين مطالب
آرشيو مطالب
5 آذر 1394
5 آبان 1394 3 مرداد 1394 3 تير 1394 5 خرداد 1394 3 بهمن 1393 1 مهر 1393 5 خرداد 1393 7 ارديبهشت 1393 7 فروردين 1393 6 فروردين 1393 4 فروردين 1393 3 فروردين 1393 5 آبان 1392 3 آبان 1392 1 مهر 1392 5 ارديبهشت 1392 7 فروردين 1392 4 فروردين 1392 3 فروردين 1392 2 فروردين 1392 1 فروردين 1392 7 اسفند 1391 6 اسفند 1391 5 اسفند 1391 3 اسفند 1391 2 اسفند 1391 7 بهمن 1391 6 بهمن 1391 5 بهمن 1391
امکانات وب